حسرت


 

 

در حسرت ان شبم که باران دارد

بازم نگهی به سوی یاران دارد

دیوانه ی اشکم که پریشانم کرد

دیوانه ان مه ام که بیمارم کرد

 من به حال گریه و تو باز می خندی

من در غم تو ظاهر یک لبخندی

در حسرت دیدار تو ماندم روزی

بیچاره منم تو داغ سینه سوزی

عاشق شده بودم وتو باز خندیدی

دیوانه شدم دوباره تو خندیدی

این خنده تو مثال اتش به من است

شاید که بفهمی عشق تو جان من است

ای کاش بفهمی عشق پا سوزم کرد

اواره ی امروز و دیروزم کرد ......



آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: