در این بخش مانند قبل بیت شعری نوشته می شود تا با کمک همه مخاطبین  شعر کامل شود...

.....

به ادامه مطلب بروید...

ادامه مطلب

ميدوني چشم تو حال دل ما رو زدو زار كرد

دلم رو دست فروش مردم كوچه و بازار كرد

مگه چي خواستم از چشمات كه با من بد شده دنياش

فقط يك جرعه از احساس قلبي كه برام شه پاش

همينو من فقط  خواستم ولي انگاربد برداشت

نخواستم آخرش بد شه ولي انگار دل تو خواست

مگه چي خواستم از قلبت كه من را متهم كردي

به اين حبس بدون مرگ به احساسي كه رد كردي

ميدوني با همين كارت چه كاري با دلم كردي

شكسته شيشه عمرش به تاوان يه همدردي

فقط خواست عاشقت باشه بمونه در كنار تو

بشه سنگ صبور عشق بشه روياي دور تو

نخواستي و زدي تيشه به احساس قشنگ من

كشيدي رنگ حسرت را به قلب سبز رنگ من

فقط خواست عاشقت باشه نفهميدي اين احساسو

توخواستي ردشي از قلبم نگفتي به دلم پاشو

 

كوه دلم به يك نگاه تو آب مي شود

دنيا شبي به غمزه تو خراب مي شود

رويي نديده از تو دلم در هواي توست

ديرست كه بركه ها برايم سراب مي شود

روياي ديدنت همه شب خواب مي ستد

از چشم من كه تا سحر برايت آب مي شود

در حسرتم كه شايد نگار خود بينم

صبرست كه در دلم بي تاب مي شود